زبان دلبستگی
هدف از این نوشتار بررسی یکی از نیازهای اساسی انسانها در بعد عواطف و هیجانات است. این نیاز اساسی نیاز به محبت است که در آغاز با پیوند هیجانی شکل میگیرد و در صورت تداوم یافتن به شکل سالم منجر به احساس امنیت در رابطه بین افراد می شود. در غیر این صورت بٍُعد هیجانی رابطه به شکل های متفاوت ادامه می یابد ولی احساس امنیت تأمین نمی شود. بعبارت دیگر فرد از نظر عاطفی و هیجانی حتی به شکل رنجش نامطلوب در رابطه باقی می ماند و هیجانات غالباً منفی نظیر خشم، نگرانی و حتی اضطراب تجربه می شود. بدین ترتیب رابطه وارد مسیری نامطمئن و پر دردسر می شود. بعبارت دیگر افراد نیازمندند تا با زبان خاص نیاز به محبت را به یکدیگر منتقل کنند تا احساس امنیت در رابطه شکل بگیرد.
دلبستگی عبارتست از احساسی که دو نفر را به یکدیگر پیوند می زند. دلبستگی پیوندی هیجانی بین این دو است که با حفظ تماس از طریق نزدیکی فیزیکی، لمس کردن، نگاه کردن، لبخند زدن، گوش کردن یا صحبت کردن تجلی می یابد.
در اوان کودکی، بچه ها از برقراری دلبستگی هیجانی امن با فرد دیگری بهره مند می شوند. این فرد ممکن است پدر و مادر، یکی از اعضا خانواده یا مراقبی جایگزین باشد. (بولبی۱۹۸۲) برای آنکه کودک از لحاظ هیجانی احساس امنیت کند، به رابطه ای گرم، محبت آمیز و پایدار با فردی پاسخگو نیاز دارد که بتواند به او متکی شود (کوچانسکا، ۱۹۹۱) نحوۀ پاسخگویی مراقبان و والدین الگویی را پی ریزی می کند که شکل اکثر روابط عاطفی در آینده براساس آن الگو بنا می شود. دلبستگی برخاسته از یک نیاز اساسی تر بنام نیاز به امنیت است. بعبارت دیگر در یک رابطه گرم و صمیمانه است که فرد احساس امنیت می کند و مهمترین عامل در ایجاد دلبستگی میزان کلی گفت و گو و تماس است که بین دو نفر جریان می یابد. (ایزابلا و بلسکی، ۱۹۹۱) به نقل از رایس، فیلیپ ۲۰۰۲)
پس این نیاز اساسی پایه و بنیان گذار روابط عاطفی و در واقع روابط انسانی است. ادامه دارد…
زهره استوار