خانواده های سالم و رشد دهنده ویژگیهای خاص خود را دارند. شاید بتوان گفت در این خانواده ها اعضاء در تعامل و ارتباطات خود غالباً به نتیجه مطلوب می رسند.
بدین معنا که آنها به شیوۀ مؤثر و کارآمد با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند و مسائل و مشکلات موجود را تعدیل و یا حل می نمایند. نحوه برقراری ارتباط آنها با یکدیگر سازنده است. از ویژگیهای دیگر این دسته از خانواده ها تفاهم و اتحاد محکم بین والدین است، بدین ترتیب فرزندان به شیوه ای روشن در مورد باید و نباید ها مطلع می شوند و فرایند اجتماعی شدنبه شیوه ای مؤثر رخ می دهد. چون پدر و مادر در رابطه با پرورش فرزندان با یکدیگر همراه و در اکثر مواقع با حالت”من والدینی” با یکدیگر در توافق هستند.
ویژگی دیگر در این خانواده ها تعادل و گردش انرژی روانی در بخشهای مختلف شخصیت اعضاء خانواده است. این تعامل بین “کودک طبیعی” با “کودک طبیعی” برقرار می شود. تعاملات موازی و بدون خدشه و کلک است. آنها گاهی اوقات به یکدیگر مهر می ورزند. شبیه “والد حمایتگر” نسبت به کودک؛ و علاوه بر این امکان رشد “من بالغ” اعضاء در خانواده وجود دارد. بدین معنا که کلیه اعضاء در ارتباطی روشن معطوف به هدف و در راستای حل مسائل قرار می گیرند و در این فرایند فرزندان می آموزند که چگونه بالغانه مستقل و آزاد منشانه به انتخاب های کوچک و بزرگ زندگی خود دست بزنند چرا که “والد حمایتگر” به شکل مناسب به شکلی بالغانه این مهارت را به آنها آموخته است.
ویژگیهایی که در بالا آمده است بخشهایی از آن چیزی است که در رویکرد تحلیل رفتار متقابل (TA) مورد توجه قرار گرفته است.
اریک برن پایه گذار این رویکرد و شیوه های مختلف تعامل و واکنش افراد را در گروههایی نظیر خانواده در سه طبقه دسته بندی کرد. او این سه دسته را حالت” من” نامید. برای توضیح حالتهای” من” باید گفت حالتهای ذهنی است که تعیین کننده نوع روابط فرد با محیط با سایر افراد است. به نظر برن همۀ ما از یک مجموعه کامل “من” برخوردار هستیم که در ارتباطات اجتماعی و خانوادگی از آنها بهره می گیریم؛ در این مجموعه سه “من” وجود دارد ” من والد” ، “من بالغ ” و “من کودک” و انرژی روانی در درون هر فرد متناسب با موقعیت و تیپ شخصیتی فرد به یکی از حالتها نیرو می دهد و آن حالت را فعال می سازد و در نتیجه با فعال شدن یک بخش سایر بخشهای شخصیت یا حالتها غیر فعال و کم اثر عمل می کنند.
نکتۀ قابل تأمل در این رویکرد این است که اعضاء یک گروه نظیر خانواده با شناخت حالتهای مختلف یا بخشهای مختلف شخصیت خود می توانند شخصیت خود را به صورت مجموعه ای در نظر بگیرد که با کشف آن امکان تغییرات سازنده در ارتباطات را ایجاد کنند و انرژی روانی خود را در مسیری پر بار و معنا دار تر فعال کنند.
با این نگاه در ادامه سعی می شود مفاهیم اساسی در رویکرد تحلیل رفتار متقابل (TA) بیاموزیم چگونگی تعامل بین بخشهای مختلف شخصیت را با یکدیگر درک کنیم. و یاد بگیریم که چگونه دست به تغییرات لازم در تعاملات و ارتباطات خانوادگی و اجتماعی بزنیم….. ادامه دارد…
دکتر زهره استوار